گفتگو با صارم فريدونى از کادرهای داخل کشور حزب

یک دنیای بهتر: نزدیک به ۹ ماه از دور اخیر اعتراضات مردم میگذرد. برخی کماکان بر این باورند مردم بخاطر "رای" از دست رفته شان به میدان آمدند. ارزیابی و دلایل شما در برخورد به این نگرش چیست؟ اهداف و خواستهای پایه ای مردم کدام است؟

صارم فريدونى: خواستهای پایه ای مردم کاملا روشن است. آزادیهای اجتماعی و سیاسی، رفاه اقتصادی، یک زندگی شاد و فارغ از دغدغه های چندین و چند ساله حاکمیت جمهوری اسلامی عمده ترین خواستهای مردم ایران است. مردم خواهان شرایطی هستندکه در آن حاکمیت دین بر تمامی شئون زندگی جمعی و فردی برای همیشه و بطور کامل جارو شود. اینها قطعا خواستهای جدیدی نیست؛ مردم ایران سالهاست آرزوی دست یافتن به آن را داشته و دراین راه هزینه های خیلی سنگینی پرداخته اند. تفاوت در این است که بعد از اعلام نتیجه نمایش انتخاباتی 22 خرداد و طی 9 ماهه اخیر ضرورت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به عنوان پیش شرط دستیابی مردم به خواستهایشان بسیار جدی تر و عاجل ترشده است. موضوع "رای من کجاست" و مبارزات حول آن تنها و تنها بهانه ای برای ابراز وجود در برابر حکومت و تلاش برای به عقب راندن آن بوده است. این سنتی است که در سالهای گذشته به شکل تجمعات و تظاهرات بعد از مسابقات فوتبال، در مراسم چهارشنبه سوری و حتی در کارناوال تاسوعا و عاشورا بکار گرفته شده و این بار با قدرت و توانی بیسابقه تبدیل به چنان جنبشی عظیم و گسترده شد که پایه های حکومت اسلامی را به لرزه انداخت.
 
به نظر من مردم ایران حداقل بعد از جریان دوم خرداد سال 1376 و دو دوره ریاست جمهوری خاتمی دیگر توهمی به جناح مثلا اصلاح طلب حکومت ندارند. اکثریت مردم در همان روزهای قبل از 22 خرداد 1388 و حتی در کارناوالهایی که به حمایت از موسوی یا کروبی برگزار میشد٬ بر سوابق وعملکرد آقایان در پست نخست وزیر و رئیس مجلس واقف بودند و می دانستند که از این امام زاده ها معجزه ای پدیدار نخواهد شد. علاوه برآن، موسوی یا کروبی در برنامه های تبلیغاتی خود نه از برابری زن و مرد سخنی می گفتند، نه از آزادیهای سیاسی و اجتماعی مورد نظر مردم، نه از جدایی دین از دولت و نه از برنامه های اقتصادی که کسی فکرکند با اجرای آنها رفاه و آسایش جای فقر و بیکاری را خواهد گرفت .

یک دنیای بهتر: میزان نقش و نفوذ جنبش اصلاح طلبان سبز حکومتی را در جامعه چقدر می دانید؟ در چه بخشهایی از جامعه نفوذی دارند؟ آیا میتوانند نقطه توقفی در اعتراضات مردم باشند؟ آیا مردم توهمی به این اوباش دارند یا شکافها و جدالشان ابزاری برای تعرض به کلیت رژیم اسلامی است؟

صارم فريدونى: در اعتراضات بعد از 22 خرداد طبقه کارگر ایران بطور مستقل و فعال حضور نداشت و در فقدان یک آلترناتیو انقلابی و کمونیستی، جنبش بطورعمده متاثر از مطالبات عمومی سیاسی و اجتماعی اقشار متوسط جامعه و جنبش دانشجویی بود که تا حدودی نقش رهبری آنرا به عهده داشت. برای جناح اصلاح طلب ادامه جنبش اعتراضی تا زمان ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد برای به قدرت رساندن آنها ضروری بود. اصلاح طلبان مترصد بودند تا پس از خاتمه این پروژه مردم را دعوت به آرامش کرده و به خانه یشان بفرستند. برای مردم اما ادامه اعتراضات و تداوم حضورشان در خیابانها در هر شکل و شمایل و با طرح هر خواسته ای از جمله برگزاری انتخابات مجدد، فرجه ای بود تا بتوان جنبش اعتراضی را هرچه بیشتر ادامه داد و با عقب راندن حاکمیت، دستاوردهای آنرا تثبیت نمود. با این ترتیب اهداف مردم کاملا منفک از اهداف اصلاح طلبان و در واقع از دو جنس کاملا متفاوت بود که می توانست برای مدت زمان معینی همراه با هم تداوم یابد. در ارتباط با این موضوع جایگاه اصلاح طلبان سبز حکومتی در جنبش اعتراضی اخیر و رهبری آن بیشتر مشخص میشود . موسوی و سایر رهبران اصلاح طلب ضمن آنکه قبل از انتخابات هرگز تصوری از چنین ابعاد وسیع و گسترده اعتراضات مردم نداشتند، بر ماهیت این جنبش و جایگاه خودشان در آن واقف بودند و بخوبی می دانستند که حتی آنجائیکه مردم پوسترهای آنان را در هنگام تظاهرات در دست دارند، شعارهای خودشان را سر میدهند و اهداف خود را دنبال می کنند .

به نظر من نقش و نفوذ اصلاح طلبان در جامعه، به واسطه تجربه تاریخی و آگاهی مردم از عملکرد این جناح حکومت و به ویژه شرکت آنان در جنایات وحشیانه دهه 60 درکنار دیگر جناح رژیم اسلامی، به خودی خود ناچیز و بی ریشه است. اگرچه این نقش در ماههای اخیر به درجه ای که اپوزیسیون پروغرب حکومت اسلامی از آن حمایت کرده افزایش یافته است، ولی بهیچوجه امری پایدار نمی باشد. به این اعتبار نقش و نفوذ جنبش اصلاح طلبان سبز حکومتی می تواند جنبش اعتراضی مردم را با نوسانات و افت و خیزهایی مواجه سازد، ولی قطعاً قادر به متوقف ساختن آن نیست. گوشه ای از این حقیقت را می توان در تلاش اصلاح طلبان برای برحذر داشتن مردم از طرح شعارهای "ساختارشکنانه" مشاهده کرد.

 دنیای بهتر: تلاشهای بسیاری در میان جناحها و باندهای رژیم برای ایجاد سازش و وحدت میان جناحها صورت میگیرد. اما هر دور از این تلاشها با شکست مواجه می شود. این واقعیت را چگونه ارزیابی  میکنید؟ آینده دعوای جناحها را چگونه می بینید؟
 
صارم فريدونى: اگرچه تلاش برای وحدت میان دو جناح رژیم اسلامی از سوی اصلاح طلبان تقریبا بطورکامل، و تنها از سوی بخشی از جناح اصولگرایان بچشم می خورد، ولی بخش حاکم اصولگرایان تمایلی به این وحدت نشان نمی دهد و بنظر میرسد که سازش با دیگر جناح حکومت را دراین شرایط عاملی برای تضعیف خود و از دست دادن موقعیتی قلمداد می کند که پس از یک دوره سخت تلاطم و کشمکش و به ضرب سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام بدست آورده است. در واقع عاملی که آنان را در شرایط فعلی از این سازش باز میدارد ترس از اوجگیری مجدد جنبش سرنگونی طلبی مردم است. قطعاً اصلاح طلبان هم از این جنبش هراسناک اند، ولی در حال حاضر که در موضع ضعف قرار دارند، بر این باوراند که سازش آنان با جناح دیگر می تواند موقعیت شان را بهبود بخشد. نامه خاتمی به علی خامنه ای، بیانیه موسوی و مصاحبه کروبی همگی در راستای دستیابی به این هدف مشخص است. اصلاح طلبان از یک سو براین موضوع واقف اند که نمی توانند حمایت مردم را بطور دائمی حفظ کنند، و از سوی دیگر می دانند که فاقد توانایی لازم برای سلب قدرت از جناح اصولگرا میباشند .

چیزی که قطعی بنظر میرسد اینست که برقراری صلح و سازش دائمی بین دوجناح رژیم اسلامی و ثبات در روابط آنها دیگر امری محال است. آینده دعوای جناحها کاملاً بستگی به وضعیت جنبش سرنگونی طلبی مردم دارد و در حقیقت تابعی از آن است. هر اندازه این جنبش قوی تر و رادیکال تر شود، بحران در روابط دو جناح بیشتر خواهد شد .

یک دنیای بهتر: اعتراضات در ۲۲ بهمن به نوعی با اعتراضات در ١۶ آذر و یا ۶ دی (تاسوعا و عاشورا) متفاوت بود. برخی این تفاوت را نشان افول و یا خستگی مردم معترض میدانند. ارزیابی شما چیست؟

صارم فريدونى: اینکه اعتراضات 22 بهمن نسبت به عاشورا محدودتر و آرام تر برگزار شد امری مسلم است. جنبش اعتراضی حاضر بنا به ماهیت خود و تحت تاثیرعوامل مختلف دارای افت و خیزهایی خواهد بود. سرکوب وحشیانه مردم به دست پلیس و سایر نیروهای مزدور رژیم اسلامی در روز عاشورا و روزهای بعد از آن، دستگیریهای وسیع و سایر اقدامات پیشگیرانه و پلیسی در فاصله عاشورا تا 22 بهمن و تاکید سران اصلاح طلب بر انجام تظاهرات آرام، البته عواملی موثر دراین جریان می باشد. اما این تغییر و یا به عبارتی افول، منحصر به تظاهرات خیابانی نبود. در فاصله عاشورا تا 22 بهمن نیز شعارهای شبانه به تدریج کاهش یافت.

علت اصلی افت جنبش، که سایرعوامل یاد شده را نیز تحت الشعاع قرار می دهد، فقدان سازماندهی و تشکیلات منسجم کارگری و کمونیستی است و در چنین وضعیتی افت و نوسان در جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبی، به ویژه بعد از یک دوره سرکوب شدید، طبیعی بنظر می رسد. خستگی مردم در واقع از حکومت جمهوری اسلامی و شرایطی است که این رژیم بر تمامی شئون زندگی و کار مردم تحمیل کرده است. در مبارزه با چنین حکومتی مهمترین عامل و انگیزه ای که می تواند تداوم پیگیر آنرا تضمین کند، امید به پیروزی و افقی روشن در فردای سرنگونی است .

یک دنیای بهتر: در دوران کنونی مباحث زیادی بر سر چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی و نقش طبقه کارگر و کمونیسم مطرح است. شما مولفه های اساسی در سرنگونی رژیم اسلامی را چه می دانید؟

صارم فريدونى: اگرچه سرنگونی رژیم اسلامی از بالا و به واسطه فشارهای بین المللی و احیاناً اقدامات نظامی آنها نیز امری متصوراست، ولی فکرمی کنم دراین سئوال بحث چگونگی سرنگونی جمهوری اسلامی از پایین و توسط مردم مطرح می باشد .

اینکه جنبش اعتراضی حاضر، با مشخصات و پتانسیلی که تاکنون از خود نشان داده، قادر به سرنگونی جمهوری اسلامی باشد تا حدود زیادی بعید بنظر می رسد. این جنبش ثبات و سازمان قبلی حکومت را بشدت آشفته ساخته، ارکان آنرا بهم ریخته و علیرغم رفتار وحشیانه و سرکوبگرانه رژیم، اداره امور را به شکل گذشته بسیار دشوار نموده است. این جنبش، همانطور که قبلاً گفته شد، فاقد سازمان و رهبری کارگری و کمونیستی است که بتواند بطور محسوس بر آن تاثیرگذار باشد. به همین دلیل، جنبش حاضرعلیرغم همه حماسه هایی که آفرید، از لحاظ پتانسیل سقف محدود و مشخصی دارد. به نظر من مادام که درآمدهای سرشار نفت و گاز در اختیار رژیم اسلامی قرار دارد و از آن در داخل کشور برای تطمیع سرداران نظامی و امنیتی و تامین و بسیج نیروهای مزدور و سایر ابزارهای سرکوب، و در خارج از مرزها از یکسو برای باج دهی و تامین منافع کمپانیهای بزرگ و از سوی دیگر برای ایجاد بحران و آشوب در منطقه استفاده می شود، جمهوری اسلامی با وجود بحران و بی ثباتی در ابعاد سیاسی و اقتصادی، قادر به ادامه حیات خواهد بود .

ورود و حضور فعال طبقه کارگر، به ویژه کارگران صنایع نفت و گاز، در جنبش سرنگونی طلبی نقطه عطفی در حرکت و تکامل این جنبش خواهد بود تا از طریق قطع درآمدهای نفتی به عنوان شاهرگ حیاتی رژیم اسلامی، این حکومت را به زانو درآورد. درچنین شرایطی فشارهای بین المللی بر جمهوری اسلامی نیز به شدت افزایش می یابد و مجموعه این عوامل سرنگونی رژیم را تسهیل خواهد ساخت.  

یک دنیای بهتر: سازماندهی مبارزات جاری یک امر حیاتی در پیشبرد این اعتراضات است. حزب بر سازماندهی شورایی در کارخانجات و محیط زیست و سازماندهی جوانان سرخ تاکید دارد. شما راههای پیشروی در این راستا را چه می بینید؟

صارم فريدونى: پیشبرد مبارزه جاری قطعاً مستلزم سازماندهی نیروها دربخشهای مختلف است. در کارخانه ها و سایر مراکز اقتصادی تشکیل مجامع عمومی کارگران و سازماندهی شورایی، و در محلات ایجاد شوراها امری کاملاً ضروری است. سازمان دهی دانشجویان و دانش آموزان، بعنوان عمده ترین نیروی نسل جوان، که نقش بزرگی در مبارزات اخیر داشته اند نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. باید در نظر داشت که در حال حاضر هر گونه اقدام برای ایجاد تشکلهای علنی، بخصوص در کارخانه ها و دیگر مراکز اقتصادی، باعکس العمل جدی پلیس و نیروهای امنیتی مواجه می گردد. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران نمونه مشخصی است که حتی بعنوان یک تشکیلات صنفی اقتصادی، آنگاه که توان مبارزاتی خود را آشکارساخت، با شدت تمام مورد حمله قرار گرفت. با همه این مشکلات و موانع راه دیگری برای سازماندهی مبارزات متصور نمیباشد. در مورد مراکز کارگری، تجربه و سنت سازماندهی و مبارزاتی بالنسبه قویَ وجود دارد. در خصوص محلات این تجربه خیلی خیلی ناچیز و ضعیف است. با اینحال از آنجاییکه سازماندهی مبارزات در محلات عمدتاً بعهده جوانهاست، این ضعف به سرعت قابل جبران خواهد بود .

 سازماندهی مبارزات جاری امر خطیر و در حال حاضر مهمترین فاکتور در پیشبرد این مبارزات است که نیاز به رهبران عملی و نیز حضور کادرهای حزبی در محیط کار و زیست کارگران و سایر اقشار جامعه دارد. پرورش چنین کادرهایی از بین همان نیروهای درگیر در مبارزه یکی از وظایف مهم حزب کمونیستی است . *